شعر " دختر احساس گل " از شاعر "جواد رحیمی"
شب ، دختر احساس گل را دار می زد
باران به دشت غنچه ها بس زار می زد
یک خوشه مهر از کلبه ی چشمی چکاندم
باقی زمان یک جا خریده بار می زد
شمع از شعار افتاده ، خورشید از تکاپو
توفان به جانم خیمه ای از عار می زد
چشم خیال از باغ فردا ،گل هوس کرد
غم ، چانه ها بهر فروش خار می زد
روی خیال صخره ی پشت رهایی
« راحم»، جهالت ،ننگ آدم جار می زد
:: موضوعات مرتبط:
شاعران سایت شعرنو ,
,
:: برچسبها:
شعر نو ,
جواد رحیمی ,